برگزاری همایش در طول این سال‌ها این امکان را به ما داده که (بعضی‌اوقات با سختی) افراد متفاوتی را ملاقات کنیم و پنج واقعیت اصلی را که در جلوگیری از بروز اختلاف غیرضروری مؤثر است یاد بگیریم:

  • وقتی روحیه افراد تغییر می‌کند میزان پذیرش آنها نیز تغییر می‌کند
  • افراد گوناگون سبک‌کاری متفاوتی دارند
  • افراد بیش ازآنچه که نشان می‌دهند حساس هستند
  • ما بعضی‌ها را به بعضی دیگر ترجیح می‌دهیم
  • از جلد کتاب نمی‌توان فهمید درباره چیست

وقتی روحیه افراد تغییر می‌کند میزان پذیرش آنها نیز تغییر می‌کند

میزان درک شما از دیگران بستگی به وضعیت روحی شما دارد. برای مثال، وقتی‌که شما عصبانی هستید، توجه شما به افرادی متمرکز می‌شود که شمارا ناراحت می‌کنند؛ و احتمالاً فضای کمی برای پرداختن به مسائل دیگران باقی می‌ماند (گاهی هیچ فضایی باقی نمی‌ماند.) و زمانی که شما عصبانی هستید و فردی با شما صحبت می‌کند احتمالاً نمی‌توانید واقعاً به او گوش کنید یا نظر او را قبول کنید.

برعکس این امر نیز صادق است. وقتی روحیه‌ی شما خوب است ظرفیت شما برای توجه کردن و پذیرش خیلی بیشتر می‌شود منظور این است که وقتی همکارانتان روحیه‌شان بد است مسئولیت‌های خطیر به آنها نسپارید، زیرا توجه و پذیرش آنها در حد انتظار شما نیست.

افراد گوناگون سبک‌کاری متفاوتی دارند

بعضی‌ها بسیار دقیق و منظم‌اند و بعضی‌ها نامرتب و درهم‌برهم. سبک‌کاری همه‌ی ما یکسان نیست، بلکه متفاوت است و در نظر گرفتن این نکته به ما صبر بیشتری می‌دهد تا اعمال و افکار همکارمان را که شبیه ما نیست و متفاوت است بهتر درک کنیم. احترام به این تفاوت‌ها و درک آن‌ها باعث می‌شود که از بروز اختلافاتی که از سو تفاهم ناشی می‌شود جلوگیری شود.

همچنین بخوانید:  تداوم وفاداری مشتریان در شرایط کرونا

افراد بیش ازآنچه که نشان می‌دهند حساس هستند

احساسات مردم خیلی بیشتر و عمیق‌تر ازآنچه خود معترف‌اند جریحه‌دار می‌شود. اغلب وقتی یک همکار بابی گناهی حرفی می‌زند علیه آن جبهه‌گیری می‌شود. اگر به احساسات مردم توجه بیشتری داشته باشیم کمتر آن را جریحه‌دار می‌کنیم.

ما بعضی‌ها را به بعضی دیگر ترجیح می‌دهیم

انتظار نداشته باشید که تمام همکارانتان را به یک‌میزان دوست داشته باشید. با بعضی از افراد خیلی سریع می‌توان ارتباط برقرار کرد و با برخی دیگر به‌سختی. جوهر وجودی آدم‌ها باهم فرق می‌کند. اغلب حل اختلاف بستگی به این دارد که چقدر به دیدگاه‌های همکارتان توجه می‌کنید و احترام می‌گذارید، نه اینکه چقدر او را دوست دارید.

از جلد کتاب نمی‌توان فهمید درباره چیست

بعضی‌اوقات بر اساس نحوه‌ی حرف زدن، شکل ظاهری و اینکه یک همکار اهل کجاست یک نگرش منفی در ذهن ما شکل می‌گیرد. اگر فردی را عمیق‌تر بشناسیم، اغلب متوجه می‌شویم که آن فرد شبیه آنچه ما در ذهن خود از او ساخته‌ایم نیست. وقتی با سایر همکاران سروکار داریم باید مواظب باشیم که آنچه آن‌ها می‌نمایانند مانع از آن نشود که واقعیت وجود آن‌ها را نبینیم.

انتهای مطلب/