فرض کنید شما یک‌خرده فروش بزرگ هستید که هم در فروشگاه و هم به روش آنلاین می‌فروشید. این روزها می‌توانید کار جالبی درزمینهٔ آفلاین و آنلاین انجام دهید. برای نمونه، اگر مشتریان خود را وادار کنید تا برنامه شمارا دانلود کنند و اگر با آن وارد فروشگاه شما شوند، هریک از فروشندگان می‌توانند بفهمند که او دنبال چه چیزهایی می‌گردد و احتمال دارد چه چیزهایی بخرد. به‌این‌ترتیب، می‌توانید آگاهی روشنی از این به دست پیدا کنید که تلاش‌های موبایلی و آنلاین شما چقدر خوب به موفقیت فروشگاهی ختم می‌شود.

به‌عبارت‌دیگر، میان کارهای آنلاین و آفلاین‌یک لینک داده‌ها برقرار کرده‌اید. می‌توانید با برنامه‌های وفاداری و کارت‌های عضویت نیز کار مشابهی انجام دهید. برای نمونه، استارباکس برنامه‌ای دارد که میان جهان دیجیتال و واقعی پیوند خوبی برقرار می‌کند. با ردگیری تلاش‌های تبلیغات و پیشنهادهای تحت برنامه، این برند می‌تواند به‌آسانی مشخص کند چه چیزی به وفادارترین مشتریانش انگیزه می‌دهد. نمونه آشکار دیگر، یک برنامه‌ی امتیازدهی برای هتل یا شرکت هواپیمایی – یا کارت باشگاه برای یک فروشگاه- است.

همچنین می‌توانید از چیزی به نام ردیابی استفاده کنید. این کار شامل استفاده از اطلاعات در دسترس برای برقراری پیوند میان داده‌های بی‌ربط است. برای نمونه، در آمریکا بسیاری از سوابق مربوط به خودروها همگانی هستند و کمابیش به‌آسانی می‌توان به این اطلاعات دسترسی داشت. از روی آن‌ها می‌توانیم بفهمیم چه کسی مالک فلان خودرو است و کجا زندگی می‌کند. ازاین‌رو، فرض کنید که شما یک خودروساز هستید و می‌خواهید بدانید آیا سایت موبایل شما کار می‌کند یا نه. برای این کار می‌توانید اطلاعاتی را درباره مشتریان احتمالی گردآوری کنید. شش ماه دیگر، می‌توانید این نام‌ها را با بانک اطلاعات همگانی مقایسه کنید تا ببینید آیا برای یک خودروی نو که شرکت شما ساخته است نام‌نویسی کرده‌اند. می توانید آن اطلاعات را با آنچه آن شخص در سایت موبایل انجام داد مقایسه کنید و به‌روشنی سر دربیاورید که چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی نمی‌کند.

همچنین بخوانید:  نقش بازاریابی داخلی در مدیریت ارتباط با مشتری

انتهای مطلب/