تغییر در تمرکز بازاریابی از افزایش تعداد و ارزش (بازاریابی واسطهای) به رشد روابط کارآمدتر و سودآورتر با سهامداران چند (بازاریابی ارتباط) سودها را کاملتر کرده است. بازاریابی بر اساس ارتباط بهمنظور حفظ مشتریان توجه را بر ایجاد ارزش مشتری معطوف و متمرکز میکند. با ایجاد سرمایهگذاری موجود برحسب هزینههای توسعه محصول و به دست آوردن مشتری، شرکتها میتوانند بهطور بالقوه سود بیشتری را با هزینههای کمتر ایجاد کنند. در مقابل بازاریابی براساس دادوستدها شامل هزینه و خطرپذیری ملی بیشتر میشود. تمرکز بر تکفروشی مستلزم واردکردن مشتری در روند فروش و عدم استفاده کارآمد از سرمایهگذاری است.
بازاریابی ارتباط همچنین سودهای چشمگیر نامرئی ایجاد میکند. اهمیت دادن به خدمات مشتری باعث تماس مشتری و شامل شدن مشتری میشود. درنتیجه شرکتها میتوانند درباره نیازهای مشتری بیشتر بدانند و از این دانش در تحویل محصولات و خدمات آینده استفاده کنند. روشن است که وقتی معامله تمام شود مشتری با پایان آن مرحله روبهرو میشود و فقط سابقهای از جزئیات خرید برای رجوع دارد و به او فرصت خدمات غنی و تقویت روابطی که باعث دوام روابط مشتری میشود عرضه نمیکنند.
تمرکز بر “روابط” بهجای “معامله” در نگرشی که ارتباط با مشتری را داراییهای کلیدی شرکت معرفی میکند، بدیهی است. معنای ضمنی این است که ارتباط با مشتری میتواند بهصورت انتخابی اداره شود و برای بهبود حفظ و سودآوری مشتری، بیشتر توسعه یابد. این معرف تفاوت چشمگیر از نگرش سنتیتری است که مشتریان را بهسادگی شنوندگان و حضار آگهی بازرگانی میداند که باید با دامنهای از تبلیغات و دیگر فعالیتهای ترویج کننده جذب شوند.
یک جنبه ارزش بازار شرکت، جریان سود آتی است که از تداوم طول عمر مشتری ایجاد میشود. اگر مشتریان بهعنوان داراییهای شرکت در نظر گرفته شوند آنگاه شرکت به رشد این داراییهای تجاری و ارزش بازارشان توجه میکند. مدیریت ارتباط با مشتری بر شناسایی سودمندترین مشتریان و ایجاد روابط با کسانی تأکید دارد که ارزش دارایی شرکت را بهمرورزمان افزایش میدهند.