در جامعه ما صدها نوع انگیزه وجود دارد، اما بهعنوان یک بازاریاب، فقط تعداد انگشتشماری از آنها واقعاً ارزش توجه ما رادارند. من در طول این مقاله، پنج محرک هیجانی اصلی را به شما معرفی میکنم و نشان میدهم که چگونه باید آنها را در مصالح بازاریابیتان به کار ببندید.
این پنج محرک هیجانی قادرند که شخصی را از تختخواب به داخل اتومبیلش بکشانند و سپس به فروشگاه شما بیاورند و علاوه بر آن، او را متقاعد کنند که بدون توجه به برندهای دیگر (محصولات رقبا)، دقیقاً محصولی را بخرد که شما میخواهید.
خط مشی موفقیت
تا وقتی نتوانید مردم را برای خرید تحریک کنید، هیچچیزی فروخته نمیشود. انگیزش همان چیزی که مرم را برای انجام عملی متقاعد میکند.
بهعنوان مشاور بازاریابی، همواره به هیجاناتی توجه میکنم که مرم را برای خرید کالاها و خدمات مراجعانم تحریک میکنند. اگر میتوانستم به ذهن خریداران احتمالی نفوذ کنم، دلم میخواست که پاسخ سؤالات زیر را بدانم:
- به چه چیزی میاندیشند؟
- چه احساسی دارند؟
- برای اینکه آنها را ترغیب کنم که همینالان خرید کنند، چه هیجاناتی را باید در بازاریابیام به کار ببرم؟
وقتی پاسخ این سؤالات را بیابید، میتوانید یک سیستم بازاریابی مطمئن و مؤثر را برای سالهای متمادی به وجود آورید.
محرکهای هیجانی از روزی که مردم شروع به دادوستد کردهاند، تغییری نکردهاند و هیچیک از آنها در آینده نیز تغییر نخواهند کرد، زیرا مردم همواره با همان محرکهای هیجانی اولیه تحریک میشدهاند.
وظیفه ما بهعنوان یک بازاریاب این است که ابتدا این هیجانات را بشناسیم و سپسازآنها در هر آگهی تبلیغاتی –اطلاعاتیای که میسازیم، استفاده کنیم. من حتی قدم را فراتر میگذارم و تا جایی که میتوانم با اضافه کردن متنی در بیرون از پاکت، روی فرم سفارش کالا، در نامهای که به همراه محصول خریداریشده میفرستم و حتی روی خود محصول، از این هیجانات استفاده میکنم.
انتهای مطلب/